کاوش موضوع حکمرانی
صفحه اصلی
حکمرانی
در یک تعریف ابتدایی، حکومتداری یا حکمرانی بهعنوان مجموعهای از سنتها و نهادها که حاکمان در چارچوب آنها عمل میکنند یا بهعنوان روش پیادهسازیِ قدرت در نهادهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعیِ کشورها یا تصدیگریِ اقتصادی، سیاسی و اجرایی برای مدیریت کلیهٔ مناسباتِ کشور در کلیهٔ سطوح تعریف شدهاست. این تصدیگری شامل سازوکارها، فرایندها و نهادهایی است که شهروندان و گروههای ذینفع، حقوق قانونی خود را مطالبه کرده، با تعهدات خود آشنا شده و در مورد تفاوتها [یا اختلافات]، با یکدیگر مواجه میشوند.
بر اساس برنامهٔ توسعهٔ سازمان ملل(United Nations Development Program)، حکمرانی:
بهعنوان قوانین حاکم بر یک سیستم سیاسی تعریف شدهاست که تعارضات میان بازیگران را مدیریت کرده و تصمیمگیری میکند (قانونمندی).
همچنین برای توصیف کارکردهای نهادهای مختلف، و پذیرش آنها توسط مردم نیز کاربرد دارد (مشروعیت).
و بهعنوان اثربخشیِ دولت و رسیدن به اِجماع از مسیرهای دموکراتیک نیز استفاده شدهاست (مشارکت).
حکمرانی میتواند متمرکز بر گسترهٔ وسیعی، از دولتها گرفته تا سازمانهای رسمی و غیررسمی، و طایفهها و خانوادهها باشد؛ و از طریق گسترهٔ وسیعی از ابزارها، شامل قوانین، هنجارها یا قدرت پیاده شود. هدف حکمرانی میتواند خلق، تقویت یا بازتولید هنجارها یا نهادهای اجتماعی باشد. بسته به درجهٔ رسمیتِ حکمرانی، گسترهٔ شیوهها، انگیزهها و نتایجِ آن نیز میتوانند گسترده باشد. از میان موجودیتها و نهادهای مختلفی که میتوانند حکمرانی کنند، رسمیترین آنها دولتها هستند که یگانه مسئولیت آنها تصمیمگیری در یک گسترهٔ مرزیِ سیاسی، توسط تثبیت قوانین است؛ البته بازیگرانی که قدرت تصمیمگیری ندارند نیز (مانند گروههای لابی، احزاب و رسانهها) میتوانند از مجراهای گوناگونی در این فرایند ایفای نقش کنند.
بانک جهانی تعریفِ مفهومیِ حکمرانی را در مقابل مفهوم حکمرانیِ خوب قرار داده و آن را اینگونه تعریف میکند: قانونِ حاکمان که معمولاً در قالب یک سری قوانین تبیین میشود. از این عبارت اینطور برداشت میشود که حکمرانی یک فرایند است که در آن حاکمان در خصوص قوانین رایزنی کرده، آنها را وضع میکنند و در نهایت، این قوانین ابلاغ و اجرا میشوند؛ بنابراین درکِ مفهوم حکمرانی مستلزم شناختنِ قوانین و وضعکنندگانِ آنها، و همچنین شناختنِ فرایندهای انتخاب و تبیین قوانین و رابطهٔ آنان با یکدیگر و با جامعه است. بنا به این تعریفی که از حکمرانی ارائه شد، پرسش دیگری که مطرح میشود مفهوم حکمرانیِ خوب (که پیشتر به آن اشاره شد) است: که البته موضوع کیفیتِ حکمرانی (حکمرانی خوب) نیز بنا به تعاریفِ مختلف و متنوعی که از ماهیتِ آن وجود دارد، متفاوت است؛ برای نمونه در فضاهای مختلف، حکمرانیِ خوب میتواند به دموکراسی و احترام به حقوق شهروندی، شفافیت و خدماتِ عمومیِ اثربخش دلالت داشته باشد.
جهت محدودتر کردنِ تمرکز تعریف حکمرانی، میتوان به واژهنامهٔ کسبوکار اِستِناد کرد که در آن حکمرانی به معنای پیادهسازی سیاستها، و پایش دائمی از اجرای مناسب آنها عنوان شدهاست. این امر توسط اعضای هیئت حاکمهٔ یک سازمان انجام میشود و شامل مکانیزمهایی است که (۱) توازن قدرت اعضا را از طریق سیستم پاسخگویی مناسب؛ و (۲) وظایف اصلی آنها را برای افزایش موفقیت و ماندگاریِ سازمان، محقق کند.
بنا به آنچه که گفته شد، میتوان گفت حکمرانی میتواند صرفاً یک فرایند بوده یا هنجاری (هدفمند) باشد. همچنین حکمرانی میتواند سطوح مختلف (عمومی، جهانی، غیرانتفاعی، شرکتی و غیره) و حوزههای مختلف (زیستمحیطی، فضای مجازی و غیره) یا مدلهای مختلف (تجربی یا هنجاری) (چند سطحی، مشارکتی، تنظیمی، مشترک، و غیره) داشته باشد؛ در ادامه برخی از این مفاهیم تفسیر شدهاند:... بیشتر در ویکی پدیا